- ارسال شده در ۱۴۰۲ خرداد ۱۲ ساعت ۱۲:۵۱
- توسط عرفان فرجی
- ۰ نظر
- در
در ستایش هفت خان شاهنامه
عرفان فرجی از هفت خوان می نویسد ضعف یا قدرت ، هفت خوانی که از هفت خان هنر برای به اجرا در آمدنش گذر کرده و به ایستگاه اجرا در آمده
شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی میراثی گرانبها است که نه تنها زبان فارسی را از گزند نجات داده، بلکه سرشار از مفاهیم حِکمی و معرفتی است و حکم چراغ راه برای رسیدن به سعادت دارد. فردوسی که از نامداراترین حماسه سرایان ایران و جهان است با خلق شاهنامه، یادگاری سترگ برجای گذاشت که شخصیتهای داستانهایش، پهلوانانی هستند که جان خویش را فدای ایران کردند و نیز نمادی از مبارزه با پلیدی لقب گرفتند.هفت خوانی که در طول مسیرش رخ به رخ بازیگر عوض کرده اما خود را در سلابط و قدرت نگه داشته بازوانی که بودنشان بتهر از نبودنشان ایفای نقش داشته از خود بازیگر ها بگذریم به میزانس و اجراب قوی صحنه می پردازیم که خود یک فلسفه و ادارک کامل است از هنر ، تجلی مهارت و اندیشه و فکر به کمک درآمدند تا یک پرفورمنس قوی را به نمایش بگذارند آن سمفونی جذاب و اجرای بی نظیر صحنه و نورپردازی ها که خود کلاس درس بود و هنر خاص تئاتر و تئاتر دوستان این روز ها که تئاتر مخاطبانش محدود ب اقشار شده شلوغی جمعیت و تماشاگران باعث شگفت بود جوری که ازدهام جمعیت مرا به یاد تئاتری همچون الیورتویست انداخت و یا سقراط و یا چمدان علاوه بر گشتاسب، ارجاسب، اسفندیار ، همای و به آفرید، مخاطب نمایش در ادامه با شخصیتی مهم به نام گرگسار آشنا میشود. او نیمی انسان و نیمی حیوان و از وابستگان دربار ارجاسب است که به خدمت اسفندیار در میآید تا در ازای نجات جانش، راهنمای او در مسیری سخت باشد. نمایش سراغ شخصیتهایی دیگری چون کتایون، جاماسب پیشگو و شخصیتهای غیر انسانی مثل جادوزن می رود اما برخی قهرمانان را رها میکند. این اتفاق به کلیت داستان لطمه وارد نمی کند چون همه نقش آفرینان داستان فردوسی، در خدمت اسفندیار هستند.این اجرا یک و سر و گردن از خیلی از اجرا ها بالا بود چرا که در فضای تاریک جامعه افرادی همچون بانیپال شومون و یا فریبا کوثری یا امیر کاوه آهنینجان با بازی درجه یکشان پایه های اصلی این نمایش بودند از بازی ساده و جذاب امیر رضا دلاوری که گذر کنیم اجرای ضعیف مرد همیشه در میدان به چشم میخورد اما شاید دلیلی داشته بر این اجرای ضعیف امین زندگانی بازیگری که در سینما ها و تلوزیون می درخشد اما جایگاهش هنوز در تئاتر نیاز به تمرین و آمادگی بیشتر دارد . تبدیل حکایت های کهن در قالب آثار نمایشی کاری است سخت و حساس. سازندگان هفت خان اسفندیار در این مسیر موفق عمل می کنند تا جایی که ساختار از قصه جلوتر است. صحنه و دکور که مدام در حال عوض شدن است، به همراه نور بخوبی به خدمت فضای قصه در آمده. رنگ ها نیز مکملی برای معرفی شخصیت ها هستند. مثلا رنگ قرمز، معرف قطب شر قصه است، رنگ های زرد و سفید پادشاهی ایرانیان را یادآور می شود و اغواگری جادو زن همراه با رنگ های بنفش و آبی است.امتیاز دیگر نمایش به بخش ارکسترال آن برمیگردد که به شکل زنده تئاتر را همراهی می کنند. این اتفاق توسط چهره هایی شاخص رخ میدهد. بردیا کیارس رهبر ارکستر است که به همراه پوریا خادم برای نمایش آهنگسازی هم کرده. بامداد افشار نیز سازنده موسیقی الکترونیک و طراح صدای این اثر است. چنین تمهیداتی نمایش را از یکنواختی نجات می دهد اما نمی توان لکنت زبان قصه در فرازهایی از روایت را نادیده گرفت.فراموش نکنیم شاهنامه همان اثری است که سال ها پیش به دلیل سوء برداشت برخی تندروها، نزدیک بود به حاشیه برود. همچنان هم این اثر ماندگار جایگاهی که باید در سیستم آموزشی کشور و رسانه ای فراگیر همچون تلویزیون ندارد. پس، چنین قدمهایی را باید به فال نیک گرفت و امیدوار بود تداوم داشته باشد؛ آن هم نه فقط روی صحنه تئاتر بلکه در قالب تولید فیلم و سریال های مختلف. درست مثل کاری که فرنگی ها با آثار ادبی کلاسیک خود میکنند. آنها البته بیش و بهتر از ما از ادبیات کهن ایرانی بهره بردهاند!
ارسال پاسخ
عرفان فرجی فعالیتش را در باشگاه خبرنگاران جوان آغاز کرده و در شبکه جهانی العالم به عنوان تهیه کننده و مستند ساز ادامه داده و هم اکنون در حرفه مستند سازی و برنامه سازی در شبکه های مختلف سیما مشغول به فعالیت می باشد.